برآورد ترکیب‌پذیری و هتروزیس در برخی لاین‌های پنبه آپلند از طریق تلاقی کارولینای شمالی II

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ژنتیک و بهنژادی دانشگاه بوعلی همدان

2 استادیار گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان

3 استادیار موسسه تحقیقات پنبه کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی

4 دانشیار گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان

10.22092/ijcr.2024.363858.1204

چکیده

سابقه و هدف: پنبه یک گیاه لیفی مهم در سراسر جهان است. عملکرد بالای وش هدف نهائی یک برنامه اصلاحی در پنبه است. به منظور دستیابی به این هدف، تولید ارقام هیبرید گام مهمی در افزایش تولید محسوب می‌شود. پتانسیل عملکرد ژنوتیپ‌های فعلی پنبه را می‌توان از طریق هیبریداسیون افزایش داد. با این وجود، برای توسعه هیبریدهای برتر با عملکرد بالا و کیفیت الیاف بهتر، آگاهی از نحوه توارث و نوع کنترل ژنتیکی صفات مورد نیاز است. بنابراین تجزیه و تحلیل ژنتیکی نقش اساسی در اصلاح از طریق هیبرداسیون دارد.
 
مواد و روش‌ها: در این مطالعه حاضر، از طرح تلاقی کارولینای شمالی II برای تلاقی 5 والد مادری و 2 والد پدری برای تولید 10 هیبرید درون گونه‌ای استفاده شد. دورگ‌هایF1 تولید شده به همراه والدین، در سال زراعی 1401 در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقاتی کارکنده موسسه تحقیقات پنبه کشور کشت شدند.
 
یافته‌ها: نتایج تجزیه واریانس صفات نشان می‌دهد که در بین ژنوتیپ‌ها و دورگ‌های مورد مطالعه تفاوت معنی‌‌دار وجود دارد. بنابراین به‌منظور برآورد ترکیب پذیری، و تخمین اجزای ژنتیکی تجزیه کارولینای شمالی II انجام شد. میزان ترکیب پذیری عمومی در صفات مورد بررسی، از ترکیب پذیری خصوصی آنها بیشتر بود که نشان دهنده سهم بیشتر اثرات افزایشی نسبت به اثر غالبیت در کنترل ژنتیکی این صفات است. البته در مورد صفات تعداد شاخه زایا و وزن غوزه و استحکام میزان وراثت پذیری خصوصی به‌ترتیب 75/0، 68/0 و 62/0 بود، که نشان دهنده دخالت اثرات غالبیت در وراثت این صفات است. نقش اثرات افزایشی در وراثت صفات کشش و یکنواختی الیاف نشان دهنده اثرگذاری انتخاب برای اصلاح این صفات است. در بین هیبریدهای مختلف، بالاترین عملکرد وش مربوط به تلاقی ماکسا ×249SKSH بود، مشاهده شد، که دلیل این امر می‌تواند به فاصله زنتیکی بین دو ژنوتیپ ارتباط داشته باشد.
 
نتیجه‌گیری: با توجه به سهم بیشتر اثرات افزایشی در وراثت صفات عملکرد و اجزای عملکرد استفاده از روش انتخاب برای اصلاح این صفات روش بهتری است. در مورد صفات کیفی با توجه به اینکه در وراثت کیفیت الیاف هم اثرات افزایشی و غالبیت نقش دارند، به نظر می‌رسد در صورتی که هدف بهنژادگر بهبود کیفیت الیاف است تلفیق روش‌های انتخاب و هیبریداسیون می‌تواند مفید باشد. این نتایج کلیدی برای گسترش هیبریدهای پرمحصول در پنبه گیاهی فراهم می‌کند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Estimation of hybridisation and heterosis in some upland cotton lines by crossing North Carolina II

نویسندگان [English]

  • ladan soltani 1
  • Elaheh Fayyaz 2
  • Rasmieh Hamid 3
  • Sayyed Saeed Moosavi 4
1 M.S.C. student in genetics and plant breeding, Boali University, Hamedan
2 ,Assistant professor of the Department of production and genetic, Bu-Alis Sina University, Hamedan, Iran
3 Cotton research institute of Iran
4 Associate Professor of the Department of production and genetic, Bu-Alis Sina University, Hamedan, Iran
چکیده [English]

Background:Cotton is an important fibre crop worldwide. TheHigh yield is the ultimate goal of a breeding program in cotton. In order to achieve this goal, the production of hybrid cultivars is an important step in increasing production The yield potential of current cotton genotypes can be increased through hybridisation. However, the development of superior hybrids with high yield and better fibre quality requires knowledge of the mode of inheritance and the nature of genetic control of traits. Therefore, genetic analysis plays an essential role in breeding through hybridisation.
Materials and methods: In this study, the North Carolina II mating design was used to cross 5 maternal and 2 paternal parents to produce 10 intraspecific hybrids. The F1 hybrids were grown together with the parents in the 2021 growing season in a randomized block design at the Karkandeh Research Station of the Cotton Research Institute of Iran.
Results: The results of the analysis of trait variance show that there is a significant difference between the genotypes and hybrids studied. Therefore, an estimate of combinability was made to determine the genetic components of the North Carolina II split. The proportion of overall combinability in the traits studied was higher than their private combinability, indicating a greater contribution of additive effects than dominance effects in the genetic control of these traits. For the traits number of reproductive branches, boll weight and strength, the private heritability was 0.75, 0.68 and 0.62, respectively, indicating the involvement of dominance effects in the inheritance of these traits. The role of additive effects in the inheritance of the traits elasticity and uniformity of fibres shows the effect of selection to improve these traits. Among the different hybrids, the highest yield was observed in the cross of Maxa × SKSH 249, which can be attributed to the genetic distance between the two genotypes.
Conclusion: Considering the greater contribution of additive effects in the inheritance of performance traits and performance components, using the selection method to improve these traits is the better method. Considering that both additive and dominant effects play a role in the inheritance of fiber quality, it appears that if the aim of the breeder is to improve fiber quality, the use of selection and hybridization methods may be fruitful. These results provide a basis for accelerating the development of high-yielding hybrids in upland cotton.

کلیدواژه‌ها [English]

  • cotton
  • combining ability
  • corrolation
  • erlines
  • kail